در ابتدا خداوند را یک ناظر مثل یک مدیر یا یک قاضی می دانستم که به دنبال «مُچ گیری» و خطایابی است.

قدری بزرگتر که شدم، به نظرم رسید که گویا زندگی مثلِ دوچرخه دو نفره است و خداوند در صندلی عقب، در پا زدن به من کمک می کند. روزی این را به عالمی گُفتم، او گفت:

«اگر می خواهی با این دوچرخه به بهشت و سعادت برسی، باید جایت را با خدا عوض کنی دیگر همه چی حلّه ...».

آری! از آن موقع که خدا را جلو نشاندم و فرمان را به او دادم، دیگر نمی گفتم شاید در مسیر مانعی باشد و من ندیده باشم یا سر از ناکجا آباد درآورم.

گاهی به من می گفت: «این چیزهایی که در توشه ات گذاشتی، بارِ اضافی است و باید زمین بگذاری و در عوض آن چیزهایی که برنداشتی، به دردت می خورد و باید برداری، اما منظورش را نمی فهمیدم.

ابتدا به او اعتماد نداشتم امّا حالا که به مسیرِ آمده، دوباره نگاه می کنم، می بینم چه حرفهای مرا از جاده های باریک پر سنگلاخ عبور داده است.

من دارم یاد می گیرم که ساکت باشم و در سخت ترین شرایط، فقط پا بزنم و از دیدنِ مناظر اطرافم لذت ببرم.

اگر تو راهنما نباشی، چقدر راهها تنگ و دشوار است و اگر تو هادی و هدایت گرِ ما باشی چقدر راهِ حق، روشن و زیباست. پس خدایا ما را مستقیم به راه وصالت ببر و نزدیک ترین مسیر را برای رسیدنِ محضرت انتخاب کن.

ما را به آن بندگانِ خاصّت که با سرعت به سوی تو در حرکتند و دائم حلقه به دربِ تو می زنند، ملحق فرما. ای معبود!

کیست که شیرینی محبّتت را چشید و جز تو را طلب کرد و آن کیست که به قربِ تو اُنس یافت و لحظه ای از تو روی گرداند؟! 

 

سوره نوح:

1 از پروردگار خود آمرزش بطلبید و استغفار کنید به مسیر بندگی برگردید که او بسیار آمرزنده و بخشنده است. که اگر این کار را کنید باران های پر برکتِ آسمان را پی در پی بر شما فرو می فرستد.

2وشما را به اموال فراوان و فرزندان یاری کرده و مشکل بی پولی و بی فرزندی را حل می کند.

4 باغ های سرسبز و خرّم و نهر های جاری در اختیارتان قرار میدهد، چرا شما برای خدایتان ،عظمت قائل نیستید؟! )و او را هادی خود نمی دانید؟ در حالیکه شما را در مراحلِ مختلف آفرید و شما را از نطفه به صورتِ انسانِ کامل رسانید ...