امروز ساعت 5 صبح از خواب بیدار شدم نمازم را خواندم و شروع کردم به خواندن کتاب بعد از آن کمی به ماه آینده که ماه رمضان هست و ساعات کاری تغییر میکند فکر کردم و برای آن برنامه ریزی کردم با این وجود هنوز تمایل داشتم کمی بخوابم میدونستم اگر بخوابم دوباره وقت کم میاورم، پس تصمیم گرفتم بروم و در هوای بیرون که اتفاقا باری شروع عادت دوچرخه سواری خیلی هم مساعد بود ورزش کنم پس رفتم و حسابی پا زدم بعد نان گرفتم و به خانه آمدم و شروع کردم به نوشتن برای خودم.

من در مسیر زندگی به مربیان زیادی نیاز دارم تا در طول روز با آنها بنشینم و سفره دلم را باز کنم تا به موفقیت برسم و همچون نیلوفری در مرداب رشد کنم

این روزها کتاب های زیادی میخوانم که بیشترشان در حوضه موفقیت و توسعه فردی هستند و دوست دارم درموردشان برای خودم بنویسم

مثلا کتاب نیلوفر و مرداب که چند روز پیش خواندم به من یاداوری کرد که میتوانم از نفس کشیدن لذت ببرم ، از نشستن و راه رفتن لذت ببرم یا مثلا کتاب باشگاه 5 صبحی ها به من یادآوری کرد که باید از صبح ها بهره بیشتری ببرم و در این ساعات برای زندگی که بسیار کوتاه است به درستی برنامه ریزی کنم برای رشد باید چند روز توی هفته سختی بکشیم و یه روز واقعا لذت ببریم و استراحت کنمی کتاب اثر مرکب به من آموخت که برای پیشرفت باید چندین دفتر جداگانه برنامه ریزی داشته باشم و مرتب برنامه های حوضه های مختلف زندگیم را در آنها بنویسم کتاب محدودیت صفر به من از اهمیت پاکسازی روزانه شخصی و محیطی گفت کتاب یک دقیقه برای خودم به من یاد داد که باید هر روز برای کیف کردن خودم از زندگی وقت بگذارم و  اگر این کار را بکنم چقدر دیگران از آن نفع میبرند کتاب حرفه ای شوید از رفتار های حرفه ای ها در کسب و کار گفت